معنی قبره ، مانورک

حل جدول

قبره ، مانورک

چکاوک


قبره، مانورک

چکاوک


مانورک

چکاوک

پرنده چکاوک


قبره

چکاوک


چکاوک

قبره، مانورک


پرنده چکاوک‌

مانورک

فرهنگ معین

قبره

(قُ بَّ رَ یا رِ) [ع. قبره] (اِ.) چکاوک.


مانورک

(رَ) (اِ.) چکاوک.

لغت نامه دهخدا

قبره

قبره. [ق َرَ] (اِخ) شهرستانی است به اندلس. (منتهی الارب).


مانورک

مانورک. [رَ] (اِ) مرغابی تیزپر که سرخاب نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). چکاوک است و آن پرنده ای باشد که به عربی ابوالملیح خوانندش.بعضی گویند پرنده ای است آبی که آن را سرخاب می گویند. (برهان). مرغابیی است تیزپر که آن را سرخاب گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). چکاوک بود. (فرهنگ جهانگیری). در جهانگیری چکاوک گفته. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). چکاوک و مانوک و ابوالملیح و نام پرنده ای آبی که سرخاب نیز گویند. (ناظم الاطباء). || نام دارویی هم هست. (برهان). نام دارویی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

قبره

چکاوک، جل، قنبره،


مانورک

چکاوک،

فرهنگ فارسی هوشیار

قبره

‎ چکاوک چاوک ژوله از پرندگان، سرخاب (اسم) واحد قبر یک چکاوک جل.


مانورک

(اسم) جل، گونه ای مرغابی که آنرا سرخاب نیز گویند.

معادل ابجد

قبره ، مانورک

624

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری